سلام.

1- با اینکه خسته شده‏ام بی‏نهایت،
اما می‏دونم روزهایی رو پشت سر می‏گذاریم که بعدها برای‏مان خاطره خواهد بود.

مهم نیست که شب‏ها زودتر از دو نمی‏خوابیم،
و روزها چندین ساعت توی سایت‏ها و وب‏لاگ‏ها و فیس‏بوک می‏پلکیم،
و بعد که چپ اطلاع از اوضاع‏مون پر شد ساعت‏ها بحث می‏کنیم
که ام‏روز به چه کشف سیاسی - اقتصادی تازه‏ای رسیده‏ایم.
از نقد رهبری گرفته تا نقد رفتارهای مردم،
از عمل‏کرد دولت و مجلس و قضائیه
همه رو زیر و رو می‏کنیم تا دنبال گم‏شده‏مان بگردیم.
مهم این گم‏شده‏مان است.
(+ سخنی در باب فرهنگ انتظار)
(++ حرف از گم‏شده به میان آمد،
شما این رو تا حالا دیده بودید؟)
2- ام‏روز هم کمی درک کردم عمق فاجعه رو.
دوستی گفت در خانواده‏ای که سه شهید داده
وقتی این بحث‏ها در فضای سیاست و جامعه به میون اومده
اصلاً حال خوبی توشون نیست.
و دوستی که چند روزی از آلمان اومده ایران؛
می‏گه همیشه وقتی این نوع مسائل مطرح می‏شد یه‏جوری از زیرش در می‏رفتیم،
حالا که این اوضاع پیش اومده سرافکنده خواهیم شد.
و من فکر می‏کنم که خدا رو شکر جای او نیستم.

3- هنوز معتقدم سبزوار به‏ترین گزینه و کم‏شانس‏ترین آنهاست.
هنوز می‏خواهم درصورت اجبار دور دوم به کسی رأی بدهم
که معلوم نیست اقتصادمان را به کجا خواهد برد.
این همه تاوان دادیم که به‏سرعت برگردیم به «اقتصاد دولتی با چراغ خاموش»؟!؟
با این همه «او بد است» صریح و «من خوب‏ام» ضمنی.
این همه انتظار و احساس چه خواهد شد؟
و اینکه این رأی اصلاً چه کسانی را برما حاکم خواهد کرد؟

یا علی

- - - - - -
اتحاد علیه احمدی نژاد؛ ظاهراً ما هم در همین جرگه‏ایم
منطق تصمیم علی‏آقای عزیز؛ مطالبی منصفانه در نقد دکتر محمود و تأیید سید تا مطالب ام‏شب کمی تعدیل شود
این هم بیانات آقای جوادی